مجموعه «راز سر به مُهر»، گزارشی است توصیفی و مستند درباره روند یکی از مهمترین پروندههای تاریخ ایران که میکوشد قرائت ایرانی از برههای مهم در سرنوشت معاصر را به تصویر کشد. انگیزه تدوین این مجموعه، حاصل ارزیابی روایتها و گزارشهایی بود که طرفهای مقابل (بیشتر آمریکاییها) به نشر و ترویج آن طی دو دهه اخیر مبادرت ورزیدند. آنها تلاش داشتند اذهان را بسازند و تاریخ را آنگونه که خود میخواهند، گزارش کنند.
این ضعف تاریخنگاری معاصر ایران است که به دلایلی متعدد، مأموریت مستندسازی و تاریخنویسی تحولات مهم یا عموماً در زمان نزدیک به رویداد، نادیده گرفته میشود و یا به زمان بعید واسپرده میگردد. این کمدقتی سبب شده هنگامی که محققان دست به تتبع میگشایند، ناخواسته در برابر خود با بنیادی از آرا و نظراتی روبرو شوند که حاصل تکنگاریهای بیگانگان و قرائتهای عاری از واقعیات درونی رویداد است. صرفنظر از تاریخ جنبش عدالتخواهی و مشروطیتطلبی ایرانیان که سنتی متفاوت را سبب گشت و این مسیر را گشود تا دستاندرکاران آن جنبش، قلم به دست گیرند و اخبار رویدادها را کتابت کنند، در سلسله تحولات پسین تاریخ معاصر، کمتر مجالی برای چنین امری حاصل شده است.
با این نگاه، هیأت اصلی مذاکرهکننده در موضوع «هستهای» طی سالهای اخیر مصمم گشت بهرغم حجم فراوان امور جاری، گزارش متقن و مستندی بدهند. این اثر در شرایط اشتغال بسیار نویسندگانش تهیه شده و لذا همچنان رو به تکمیل است و با گذشت زمان، جزئیات و روایتها و خاطرات بیشتری به این مجموعه در چاپهای بعدی افزوده خواهد شد. تمییز میان آن بخش از مسائل که میشد بازگو کرد و اسباب سوءاستفاده بیگانگان را فراهم نساخت، بهموازات رعایت قوانین و الزامات مربوطه، ایجاب میکرد درباره یکایک عبارات و سطر به سطر خطوط اندیشید تا علاوه بر حفظ امانت در گزارش این روایت مهم، اسباب سوء تفاسیر نامحرمان و ایرانستیزان فراهم نیاید.
مطالعه گزارشهای رسانهای طی این سالها، سرشار از قضاوتها و سخنانی است که یا از سر مهر و یا از دل کین، گاه آگاهانه و زمانی از سر کمدانشی درباره جزئیات مسائل بیان شده است. هر کارگزاری در پایان عصر خدمت خود این امکان را دارد تا به این ارزیابیها پاسخ دهد؛ اما روشن است اگر در این گزارش قرار بر آن گذاشته میشد که به سخنان «روا» و «ناروا» پرداخته شود، جهت گزارشنویسی این روایت بیش از آنکه مبتنی بر بیان دقیق ماجرا باشد، ادبیاتی مییافت در همدلی با راستنگاریهای منصفانه و قهر و غضب برابر ناراستنویسیهای مغرضانه. از اینرو کوشش شد مگر در مواردی خاص و لازم که برخی مطالب اثری وضعی را بر روند پرونده مذاکراتی داشتند، چشم به هر آنچه گفته شده است، بسته بماند. شک نیست که صاحبان آن قضاوتها طی مسیر مذاکرات، با خوانش این اثر، مجالی تازه خواهند یافت که داوری خود را محک زنند. ای بسا همدلانی که توقع بیشتری داشتند، دریابند رأی و نظر آنان قابل بازبینی و تصحیح است و چه بسا منتقدانی که از سر کمدقتی به اقتضائات واقف نبودند، خبر شوند که هیأت مذاکرهکننده در موضوع مذاکره، حسب دستورالعملها و تعلیماتی گام برداشت که بدان مأمور بود. نظر کارشناسی را صادقانه بیان میکرد، اما در نهایت حسب رأی مراجع بالادستی بنا بر دانش و تجربیاتی که طی سالها در عرصه دیپلماتیک اکتساب کرده بود، مسیر مذاکرات را درنوردید.
در تدوین مجموعه حاضر یک رسالت دیگر نیز مورد نظر صاحبان این اثر بود: سخن گفتن با نسلهای آتی، «فرزندان ایران» که بدانند برای حفظ دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی، کوششها و جانفشانی دانشیمردان و زنانی که پیشران علوم و فنون بودند، واجب است. حفظ دستاوردهایی که نهال آن با شهامت و شجاعتی تا مرز شهادتها از سوی مردان میدان چون شهید سعید سپهبد سلیمانی و شهدای هستهای، و در آخرین نمونه آن، شهید دکتر محسن فخریزاده آبیاری شد، مسئولیتی بس گران است؛ لذا با عنایت بر این دو اصل، صاحبان این اثر کوشیدند الزاماتی را به کار گیرند که «حقوق» ایران تثبیت، «امنیت» آن تأمین و «توسعه» آن تضمین گردد.
روایت حاضر تنها مختصری از کوشش هیأت مذاکرهکننده است؛ اما آن اهتمام سترگی که حقوق، امنیت و توسعه ایران را پیشنهاد همت خود ساخت، رهبری داهیانه این روند توسط مسئولان امر و ارزیابیهای پیوسته کارشناسانه دلسوزانی بود که در کمیتههای فنی، حقوقی، سیاسی، رسانهای این مسیر در کنار هیأت مذاکرهکننده کوشیدند و یا در کشور با سختکوشی و دقت نظر، به دور از جوّسازیهای نامنصفانه، اشکالات و ابهامات مسیرهای پیموده شده را رصد کردند و اجازه دادند که مسئولان امر در تصمیمگیریهای سخت، از دانش کارشناسی آنان بهرهمند گردند، اصول مذاکراتی را ابلاغ کنند، خطوط قرمز را ترسیم دارند و راهبردهای لازم را تصویب نمایند.
راز سر به مُهر، یک «راز» مهم را نیز برای تاریخ معاصر میگشاید: «خودباوری». تجربه مذاکرات آنگونه که مقام معظم رهبری با آن موافقت نمودند، آزمونی بود در مسیر افزایش سطح آگاهی و خرد ملی ایرانیان که دلبستن به شرق و غرب سیاست، عبث است. آرمان انقلاب اسلامی نفی قدرت استکبار برای حفظ استقلال کشور بود. مذاکراتی پیوسته با پنج کشور فائق پس از جنگ و قدرت مسلط نظامی پیش از جنگ جهانی دوم – آلمان – که اراده آنان برچیدن توان هستهای کشور بود و در این مسیر با سازوکارهای حقوقی پی افکنده شده از همان دوران جنگ، حصاری سخت را گرد ایران برکشیده بودند، یا تحریمهایی ظالمانه را به صورت فردی و جمعی وضع میکردند، برای نخستین نوبت این امکان را فراهم ساخت تا آرمان انقلاب ایران در عرصه دیپلماسی تحقق یابد. اراده ملّی ایرانیان این بار بر بنیان همان ابزار و نظامات برساخته پس از جنگ جهانی دوم، غالب شد. قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی همه قدرت یکپارچه جهان معاصر – چه پس از جنگ دوم و چه پیش از آن – با انشای اولیه جمهوری اسلامی ایران که روزی «خوانده» آن قوه «خواهان» بود، به مشورت گرفته شد تا نشان دهد در دنیای معاصر، ایران در کدامین تراز جای دارد.
در سالهای اخیر که بحث خروج و ورود آمریکا به برنامه اقدام جامع مشترک، محور مساعی ۱+۴ گردیده، سخن فقط آن نیست که با این «برنامه توافقشده» چه باید کرد، بلکه ساختار حقوق بینالملل برای دهههای متوالی با این مسئله روبرو خواهد بود که با اهمیت اثرگذار قطعنامه مدتدار ۲۲۳۱ و پیوستهای آن چه کند.
بحث دقیق و جامع، علمی و فنی درباره این قطعنامه، خود اثری مستقل را میطلبد که نشان دهد چگونه برای نخستین بار یک کشور محکوم توانست نه تنها از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بدون تغییر در ماهیت نظام سیاسی خود خارج گردد، بلکه موفق شد مهمترین رکن نهاد نظام بینالملل (شورای امنیت) را وادارد تا برخلاف مصوبات قبلی خود که برنامه هستهای صلح آمیز ایران را خطر دانسته بود، ناچار گردد از همه کشورهای جهان بخواهد تا در مسیر توسعه این برنامه همکاری کنند.
نگارش و گزارش راز سر به مُهر اجازه میدهد تجربه این جمع خدمتگزار در مظّان نقد و نظر حاضران و آیندگان قرار گیرد و دریافته شود: آیا آنان به همان صفاتی که مقام معظم رهبری بارها ایشان را بدان سرافراز نمودند، موصوف بودند یا خیر؟
خرید کتاب راز سر به مهر 2
جستجوی کتاب راز سر به مهر 2 در گودریدز
معرفی کتاب راز سر به مهر 2 از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب راز سر به مهر 2
این ضعف تاریخنگاری معاصر ایران است که به دلایلی متعدد، مأموریت مستندسازی و تاریخنویسی تحولات مهم یا عموماً در زمان نزدیک به رویداد، نادیده گرفته میشود و یا به زمان بعید واسپرده میگردد. این کمدقتی سبب شده هنگامی که محققان دست به تتبع میگشایند، ناخواسته در برابر خود با بنیادی از آرا و نظراتی روبرو شوند که حاصل تکنگاریهای بیگانگان و قرائتهای عاری از واقعیات درونی رویداد است. صرفنظر از تاریخ جنبش عدالتخواهی و مشروطیتطلبی ایرانیان که سنتی متفاوت را سبب گشت و این مسیر را گشود تا دستاندرکاران آن جنبش، قلم به دست گیرند و اخبار رویدادها را کتابت کنند، در سلسله تحولات پسین تاریخ معاصر، کمتر مجالی برای چنین امری حاصل شده است.
با این نگاه، هیأت اصلی مذاکرهکننده در موضوع «هستهای» طی سالهای اخیر مصمم گشت بهرغم حجم فراوان امور جاری، گزارش متقن و مستندی بدهند. این اثر در شرایط اشتغال بسیار نویسندگانش تهیه شده و لذا همچنان رو به تکمیل است و با گذشت زمان، جزئیات و روایتها و خاطرات بیشتری به این مجموعه در چاپهای بعدی افزوده خواهد شد. تمییز میان آن بخش از مسائل که میشد بازگو کرد و اسباب سوءاستفاده بیگانگان را فراهم نساخت، بهموازات رعایت قوانین و الزامات مربوطه، ایجاب میکرد درباره یکایک عبارات و سطر به سطر خطوط اندیشید تا علاوه بر حفظ امانت در گزارش این روایت مهم، اسباب سوء تفاسیر نامحرمان و ایرانستیزان فراهم نیاید.
مطالعه گزارشهای رسانهای طی این سالها، سرشار از قضاوتها و سخنانی است که یا از سر مهر و یا از دل کین، گاه آگاهانه و زمانی از سر کمدانشی درباره جزئیات مسائل بیان شده است. هر کارگزاری در پایان عصر خدمت خود این امکان را دارد تا به این ارزیابیها پاسخ دهد؛ اما روشن است اگر در این گزارش قرار بر آن گذاشته میشد که به سخنان «روا» و «ناروا» پرداخته شود، جهت گزارشنویسی این روایت بیش از آنکه مبتنی بر بیان دقیق ماجرا باشد، ادبیاتی مییافت در همدلی با راستنگاریهای منصفانه و قهر و غضب برابر ناراستنویسیهای مغرضانه. از اینرو کوشش شد مگر در مواردی خاص و لازم که برخی مطالب اثری وضعی را بر روند پرونده مذاکراتی داشتند، چشم به هر آنچه گفته شده است، بسته بماند. شک نیست که صاحبان آن قضاوتها طی مسیر مذاکرات، با خوانش این اثر، مجالی تازه خواهند یافت که داوری خود را محک زنند. ای بسا همدلانی که توقع بیشتری داشتند، دریابند رأی و نظر آنان قابل بازبینی و تصحیح است و چه بسا منتقدانی که از سر کمدقتی به اقتضائات واقف نبودند، خبر شوند که هیأت مذاکرهکننده در موضوع مذاکره، حسب دستورالعملها و تعلیماتی گام برداشت که بدان مأمور بود. نظر کارشناسی را صادقانه بیان میکرد، اما در نهایت حسب رأی مراجع بالادستی بنا بر دانش و تجربیاتی که طی سالها در عرصه دیپلماتیک اکتساب کرده بود، مسیر مذاکرات را درنوردید.
در تدوین مجموعه حاضر یک رسالت دیگر نیز مورد نظر صاحبان این اثر بود: سخن گفتن با نسلهای آتی، «فرزندان ایران» که بدانند برای حفظ دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی، کوششها و جانفشانی دانشیمردان و زنانی که پیشران علوم و فنون بودند، واجب است. حفظ دستاوردهایی که نهال آن با شهامت و شجاعتی تا مرز شهادتها از سوی مردان میدان چون شهید سعید سپهبد سلیمانی و شهدای هستهای، و در آخرین نمونه آن، شهید دکتر محسن فخریزاده آبیاری شد، مسئولیتی بس گران است؛ لذا با عنایت بر این دو اصل، صاحبان این اثر کوشیدند الزاماتی را به کار گیرند که «حقوق» ایران تثبیت، «امنیت» آن تأمین و «توسعه» آن تضمین گردد.
روایت حاضر تنها مختصری از کوشش هیأت مذاکرهکننده است؛ اما آن اهتمام سترگی که حقوق، امنیت و توسعه ایران را پیشنهاد همت خود ساخت، رهبری داهیانه این روند توسط مسئولان امر و ارزیابیهای پیوسته کارشناسانه دلسوزانی بود که در کمیتههای فنی، حقوقی، سیاسی، رسانهای این مسیر در کنار هیأت مذاکرهکننده کوشیدند و یا در کشور با سختکوشی و دقت نظر، به دور از جوّسازیهای نامنصفانه، اشکالات و ابهامات مسیرهای پیموده شده را رصد کردند و اجازه دادند که مسئولان امر در تصمیمگیریهای سخت، از دانش کارشناسی آنان بهرهمند گردند، اصول مذاکراتی را ابلاغ کنند، خطوط قرمز را ترسیم دارند و راهبردهای لازم را تصویب نمایند.
راز سر به مُهر، یک «راز» مهم را نیز برای تاریخ معاصر میگشاید: «خودباوری». تجربه مذاکرات آنگونه که مقام معظم رهبری با آن موافقت نمودند، آزمونی بود در مسیر افزایش سطح آگاهی و خرد ملی ایرانیان که دلبستن به شرق و غرب سیاست، عبث است. آرمان انقلاب اسلامی نفی قدرت استکبار برای حفظ استقلال کشور بود. مذاکراتی پیوسته با پنج کشور فائق پس از جنگ و قدرت مسلط نظامی پیش از جنگ جهانی دوم – آلمان – که اراده آنان برچیدن توان هستهای کشور بود و در این مسیر با سازوکارهای حقوقی پی افکنده شده از همان دوران جنگ، حصاری سخت را گرد ایران برکشیده بودند، یا تحریمهایی ظالمانه را به صورت فردی و جمعی وضع میکردند، برای نخستین نوبت این امکان را فراهم ساخت تا آرمان انقلاب ایران در عرصه دیپلماسی تحقق یابد. اراده ملّی ایرانیان این بار بر بنیان همان ابزار و نظامات برساخته پس از جنگ جهانی دوم، غالب شد. قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی همه قدرت یکپارچه جهان معاصر – چه پس از جنگ دوم و چه پیش از آن – با انشای اولیه جمهوری اسلامی ایران که روزی «خوانده» آن قوه «خواهان» بود، به مشورت گرفته شد تا نشان دهد در دنیای معاصر، ایران در کدامین تراز جای دارد.
در سالهای اخیر که بحث خروج و ورود آمریکا به برنامه اقدام جامع مشترک، محور مساعی ۱+۴ گردیده، سخن فقط آن نیست که با این «برنامه توافقشده» چه باید کرد، بلکه ساختار حقوق بینالملل برای دهههای متوالی با این مسئله روبرو خواهد بود که با اهمیت اثرگذار قطعنامه مدتدار ۲۲۳۱ و پیوستهای آن چه کند.
بحث دقیق و جامع، علمی و فنی درباره این قطعنامه، خود اثری مستقل را میطلبد که نشان دهد چگونه برای نخستین بار یک کشور محکوم توانست نه تنها از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بدون تغییر در ماهیت نظام سیاسی خود خارج گردد، بلکه موفق شد مهمترین رکن نهاد نظام بینالملل (شورای امنیت) را وادارد تا برخلاف مصوبات قبلی خود که برنامه هستهای صلح آمیز ایران را خطر دانسته بود، ناچار گردد از همه کشورهای جهان بخواهد تا در مسیر توسعه این برنامه همکاری کنند.
نگارش و گزارش راز سر به مُهر اجازه میدهد تجربه این جمع خدمتگزار در مظّان نقد و نظر حاضران و آیندگان قرار گیرد و دریافته شود: آیا آنان به همان صفاتی که مقام معظم رهبری بارها ایشان را بدان سرافراز نمودند، موصوف بودند یا خیر؟
خرید کتاب راز سر به مهر 2
جستجوی کتاب راز سر به مهر 2 در گودریدز





